توانمندسازی دیگران برای استفاده از مهارت های مدیریت جامعه

اکتبر 2017

جسیکا دن ارلی چا، یکی از سازمان‌دهندگان GDG سانفرانسیسکو ، داستانی قدرتمند در مورد اینکه چگونه از دنیای غیرانتفاعی به حرفه مهندسی تبدیل شد، می‌گوید. تجربه کاری قبلی او در رهبری یک مرکز بهداشت روان به او کمک کرده است تا بفهمد چگونه از اعضای جامعه GDG برای غلبه بر چالش های فردی خود حمایت کند و چگونه آنها را برای استفاده از مهارت های خود در مدیریت جامعه توانمند کند. او در مورد ایجاد نه تنها یک جامعه از اعضا، بلکه همچنین جامعه ای از سازمان دهندگان در منطقه خلیج صحبت می کند.

GDG سانفرانسیسکو

جسیکا دن ارلی چا جسیکا دن ارلی چا
جسیکا، به ما بگویید چگونه برای اولین بار یک سازمان دهنده انجمن شدید.

شوهرم (او فارغ التحصیل رشته علوم کامپیوتر است) من را به "نمایشگاه Nerd" (این همان چیزی است که در واقع رویداد نامیده می شد) در فرزنو برد. من تنها زن آنجا بودم. ما با فردی از GTUG آشنا شدیم (GTUG نامی بود که برای انجمن‌های توسعه‌دهنده Google قبل از تغییر نام تجاری GDG استفاده می‌شد)، و شوهرم تصمیم گرفت که می‌خواهد فعالانه مشارکت کند و بعداً یک سازمان‌دهنده شد.

قبل از آن به مدت 10 سال در یک سازمان غیرانتفاعی کار می کردم. سازمان‌های غیرانتفاعی همه چیز در مورد جامعه و چگونگی توانمندسازی دیگران، سازماندهی و تجمع هستند تا زمانی که شما را ترک می‌کنید، جامعه همچنان پایدار باشد. من از تجربیاتم برای کمک به شوهرم در مدیریت GDG Fresno استفاده کردم. ما انجمن را از 2 عضو، به یک گروه معمولی حدود 30 نفره با یک تیم سازمان دهنده 5 نفره تبدیل کردیم. من که عضوی از جامعه بودم آنقدر لذت می بردم که تصمیم گرفتم کارم را رها کنم، به سانفرانسیسکو بروم و به یک نرم افزار بپیوندم. بوت کمپ . از آنجا که من واقعاً همه چیز را در مورد جوامع دوست داشتم، به دنبال یک محیط حمایتی و دلپذیر برای شروع سفر مهندسی خود بودم. به همین ترتیب من با GDG San Francisco درگیر شدم. من حدود 2 سال است که اصول کدنویسی را در آکادمی هکبرایت تدریس می کنم. من همچنین برای لاتین تبارها در فناوری داوطلب هستم و توسعه front-end را برای Girl Develop It آموزش می دهم.

تجربه شما که یک سازمان دهنده GDG سانفرانسیسکو هستید با یک سازمان دهنده GDG Fresno چه تفاوتی دارد؟

اوه، این کاملا متفاوت است. GDG Fresno این انجمن کوچک و فشرده است. GDG San Francisco یک جامعه بزرگ و جا افتاده است. ما معمولاً 100-150 نفر به جلسات ما می آیند، اما مرتباً نمی آیند. آنها برای موضوع خاص یک جلسه می آیند. ما سعی می کنیم راه هایی را برای ایجاد حس اجتماعی در کنار موضوعات جالبی که جمعیت را جذب می کند، بیابیم. به عنوان مثال، برای #DevFest17 ما با GDG Berkeley و GDG Fremont همکاری کردیم تا آن را با هم سازماندهی کنیم. ما در حال برگزاری یک رویداد آخر هفته با کنفرانس‌هایی در برکلی و سانفرانسیسکو و یک هکاتون در فرمونت هستیم.

شما به تلاش برای ایجاد پایگاه اعضای جامعه اشاره کردید. برخی از مواردی که سعی کردید به این روند کمک کنید چیست؟

ما تصمیم گرفتیم به جای یک جلسه، دو گفتگو در جلسات خود داشته باشیم. به این ترتیب ما تنوع بیشتری در جامعه داریم و همچنین یک گسست طبیعی بین این امکان وجود دارد که مردم با یکدیگر صحبت کنند و ارتباط برقرار کنند. ما در تلاشیم تا بفهمیم که چگونه مردم را وادار کنیم که برای این ارتباطات بیایند و به جلسات ما بپیوندند.

جلسات شما چقدر زیاد است؟

ما یک بار در ماه ملاقات می کنیم و این تجمل را داریم که در دفتر Google سانفرانسیسکو ملاقات کنیم. به طور کلی رقابت زیادی برای جذب مردم در سانفرانسیسکو وجود دارد. داشتن آن قابل پیش بینی بودن ملاقات هر ماه و همچنین موضوعات جالب، مطمئناً به جذب افراد کمک می کند.

چگونه موضوعات را برای جلسات خود انتخاب می کنید؟

باز هم، با حضور در سانفرانسیسکو، ما خوش شانس هستیم که سخنرانان فعالانه به ما نزدیک می شوند. یکی از اهداف من این است که از سخنرانان جوان بیشتری دعوت کنم تا تجربیات خود را برای ایجاد تنوع بیشتر به اشتراک بگذارند. در فرزنو مجبور بودیم محتوای زیادی را خودمان تولید کنیم، زیرا تقریباً هیچ سخنران وجود نداشت، زیرا جامعه هنوز به خوبی تثبیت نشده بود. در پایان روز، انتخاب موضوعاتی که برای شما و اعضایتان جالب است، کلیدی است.

آیا راهنمایی، ترفند یا ابزاری برای مدیریت فصل دارید؟

ما از Meetup.com برای تبلیغ جلسات خود استفاده می کنیم. ما یک کانال Slack برای سازمان‌دهندگان داریم (نه برای اعضای انجمن، زیرا در حال حاضر گروه‌های Slack زیادی در سانفرانسیسکو وجود دارد و مردم در آنجا خیلی فعال نیستند). ما یک صفحه لینکدین ، دسته توییتر و فیس بوک داریم تا همه کانال های اجتماعی را که اعضای ما در آنها فعال هستند پوشش دهیم.

این کاملاً معمول است که سازمان دهندگان جدید برای همه چیز در مورد سازماندهی جامعه هیجان زیادی دارند. با این حال، حفظ این هیجان در طول زمان می تواند چالش برانگیز باشد. آیا تجربه مشابهی داشته اید؟ اگر چنین است، آیا می توانید نکاتی را برای جلوگیری از این اتفاق به اشتراک بگذارید؟

قطعا. من دوست دارم تا جایی که ممکن است در معنای سازمان دهنده بودن شفاف باشم و وظایف را به کوچکترین قطعاتی که باید انجام شوند تقسیم کنم. من همه را تشویق می کنم که در صورت لزوم درخواست کمک کنند. اگر آنها دیگر نمی خواهند درگیر شوند، خوب و قابل درک است. سازماندهی یک جامعه کار زیادی است و همه ما زندگی، شغل و خانواده خود را داریم.

با حضور زنان در نقش های رهبری متوجه شدم که نگرانی زیادی در مورد شکست و خوب پیش نرفتن کارها وجود دارد. داشتن کسی که این ترس‌ها را به گوش او برساند و بشنود که یک شبکه پشتیبانی از یک جامعه وجود دارد تا شما را بگیرد، بسیار کمک می‌کند.

جسیکا، آیا خودتان تا به حال به عنوان یک سازمان دهنده جامعه احساس غرق شدن کرده اید؟ چه چیزی به شما کمک کرد تا از این مرحله عبور کنید؟

من تازه امسال ازدواج کردم و فقط سه ماه دیگر برای برنامه ریزی عروسیمان به استراحت نیاز داشتم. بنابراین، مجبور شدم از سازمان‌دهندگان همکارمان کمک بخواهم. مواقعی وجود دارد که کار واقعاً شلوغ می شود و داشتن یک سازمان دهنده برای کمک کردن بسیار خوب است. من و شوهرم همدیگر را متعادل می کنیم. قطعاً لحظاتی بود که بیش از حد به خودم گرفتم. من دوست دارم فعال باشم و نیازم به حمایت را ابراز کنم تا اینکه منتظر بمانم تا همه چیز بر سرم بیفتد.

این برای من بسیار طبیعی است، زیرا سابقه کاری من در زمینه سلامت روان است. من تأسیساتی را اداره می‌کردم که نیمی از کارکنانم از جمعیت استخدام می‌شدند که انواع مشکلات سلامت روانی داشتند. فهمیدن اینکه چگونه افراد را از طریق چالش‌هایشان حمایت و توانمند کنید، بدون اینکه احساس بدی در آن‌ها ایجاد کنید، در مقابل اینکه انتظار داشته باشید که با هر ایده‌ای که دارید مطابقت داشته باشند، تفاوت را ایجاد می‌کند. رویکرد "چگونه می توانیم از شما در کاری که انجام می دهید حمایت کنیم" چیزی است که در جامعه سازمان دهندگان GDG خود نیز به اشتراک می گذاریم.

برگردیم به لحظه ای که تصمیم گرفتید حرفه خود را به طور کامل تغییر دهید، چه لحظه ای تعیین کننده برای این تغییر بود؟

کار در زمینه سلامت روان از نظر عاطفی بسیار خسته کننده است. نقطه فشار برای من زمانی بود که شخصی در تأسیساتی که مدیریت کردم فوت کرد. من می دانستم که نمی توانم این کار را برای تمام عمرم انجام دهم. من کدنویسی را به عنوان یک انتخاب شغلی در نظر نمی گرفتم. فکر می‌کردم، من یک فرد غیرانتفاعی هستم و می‌خواهم مدرک کارشناسی ارشد روان‌شناسی سازمانی بگیرم، زیرا واقعا از کار با مردم لذت می‌بردم.

بنابراین وقتی شوهرم پیشنهاد کرد که باید علوم کامپیوتر را امتحان کنم، کاملاً مردد بودم. اما من در یک کلاس کالج اجتماعی شرکت کردم و در نیمه راه آن را دوست داشتم. از روند حل مسئله لذت می بردم، اما ترس های زیادی هم داشتم. با دانستن اینکه نابغه/ریاضی دان نیستم احساس آسیب پذیری می کردم. از خودم می‌پرسیدم: «چطور می‌توانم وارد یک رشته شوم و با کسی که مدرک 4 ساله در این زمینه دارد، رقابت کنم؟» آکادمی هکبرایت برای من عالی بود، زیرا محیطی بود که به من احساس ناامنی نمی کرد. با این حال، کمی صحبت از خود لازم بود به این معنا که ندانستن همه چیز مشکلی ندارد (و شکست خورده است)، زیرا این چیزی است که فرآیند یادگیری در مورد آن است.

برخی از نقاط عطف که برای شما در تاریخ فصل شما برجسته شده است کدامند؟

سال‌ها از برگزاری DevFest در GDG San Francisco گذشته بود و سال گذشته (در سال 2016) ما توانستیم یک DevFest را تنها در 6 هفته برگزار کنیم. ما این کار را با هم به عنوان یک جامعه انجام دادیم - ما بیش از 15 سخنران و تعداد زیادی داوطلب داشتیم. امسال، ما می‌توانیم از قبل برنامه‌ریزی کنیم و اگر فردی از تیم خارج شود، شخص دیگری وارد کار شود، انعطاف‌پذیر باشیم.

به نظر شما، توسعه دهندگان گوگل چه کارهای دیگری می توانند برای حمایت از سازمان دهندگان انجمن انجام دهند؟

چیزی که در حین برنامه ریزی برای DevFest زیاد به چشم می خورد، مدیریت مالی یک فصل است – پی بردن به نحوه ایجاد حساب، بازپرداخت هزینه ها و نحوه انجام مالیات. منظورم این نیست که به GDG ها بودجه بدهیم، بلکه باید الگوها و منابعی پیرامون این موضوع داشته باشیم.

به طور کلی، افرادی که سازمان دهندگان GDG هستند به فناوری علاقه مند هستند و همیشه مجموعه ای از مهارت های مدیریت جامعه ندارند. داشتن آموزش برای این مهارت ها، از جمله موضوعاتی مانند برخورد با تعارض و تبعیض، مفید خواهد بود.

جسیکا، از اینکه داستان خود را با ما به اشتراک گذاشتید، متشکرم. در آینده نزدیک منتظر چه چیزهایی هستید؟

من در حال حاضر در مورد برنامه ریزی روز جهانی زن 2018 هیجان زده شده ام.

در یک یادداشت متفاوت، می‌خواهم ایده گرفتن یک فرصت را به همه یادآوری کنم. شنیدن آن یک چیز است و انجام آن یک چیز کاملاً متفاوت. تلاش کردن، شما را از قبل انسان بهتری می کند و با افراد شگفت انگیزی ملاقات می کنید زیرا تلاش کرده اید. روی خودش می سازد. گفتن "بله" شما را از یک فرصت به فرصت دیگر هدایت می کند. تجربه آن شگفت انگیز است.